چرا شمار زنان شاغل و جویای کار در اروپا بیش از آمریکای شمالی است؟

شمار زنان متقاضی کار در اقتصاد پرتلاطم بین‌المللی کنونی و بازار کار بسیار فشرده در برخی نقاط جهان از همتایان مرد آن‌ها پیشی گرفته است.
بنابر گزارش مارس ۲۰۲۴ پلاتفرم نرم‌افزاری بین‌المللی استخدام iCIMS، شمار بیشتری از زنان منطقه اروپا، خاورمیانه و آفریقا به نسبت آمریکای شمالی درخواست استخدام داده‌اند. بنابر این تحقیق که در آن ۲۰۰ میلیون درخواست شغل در سال ۲۰۲۳ مورد بررسی قرار گرفت، زنان در اروپا، خاورمیانه و آفریقا ۵۲ درصدِ متقاضیان اشتغال را تشکیل می‌دهند، این درحالی است که این نسبت در آمریکای شمالی ۵۰ درصد است.
اگرچه به نظر می‌رسد که این تفاوت بسیار اندک است، اما درواقع حکایت‌کننده حقایق مهمی درباره بازار کار و اقتصاد جهانی است.
رئا ماس، رئیس نیروی کار بین‌المللی و بازتاب مشتریان iCIMS می‌گوید: «اگرچه این اختلاف حداقلی به نظر می‌رسد، اما وقتی که به شمار موقعیت‌های شغلی [در آمریکای شمالی] می‌نگریم، می‌بینیم که تعداد تقاضای اشتغال زنان بسیار کمتر [از اروپا] است.»
به گفته خانم ماس، حجم بالای تقاضای شغل به ویژه در اروپای غربی زاده ترکیب عواملی از هنجارهای اجتماعی گرفته تا سیاست‌های اقتصادی است.
همچنین نگرش متفاوت در تعادل جنسیتی در محیط کاری نیز یکی دیگر از عوامل موثر در این تفاوت در سطح جهانی است.
رئا ماس می‌گوید: «کارفرمایان اروپایی در طول سال‌ها به اهمیت از بین بردن شکاف جنسیتی در محیط کاری و بهبود شرایط برای ایجاد فرصت‌های شغلی برابر پی برده‌اند. این موضوع زنان را بیشتر به سوی تقاضای شغل ترغیب کرده است. برای مثال، کشورهایی مانند فنلاند و اسپانیا برای مردان و زنان به صورت برابر مرخصی والدین در نظر گرفته‌اند، و در هلند نیز از مرخصی ساعتی برای نگهداری از کودکان به صورت گسترده استفاده می‌شود.»
با این حال، به نظر می‌رسد که مهم‌ترین عامل وضعیت اقتصاد جهانی است. هزینه زندگی در اروپا در مقایسه با آمریکای شمالی با سرعت بیشتری در حال افزایش است و در نتیجه زنان بیشتری برای دوام آوردن در این شرایط اقتصادی تصمیم به شروع و یا بازگشت به کار می‌گیرند.
خدیجه ون در اشتراتن، استادیار دانشکده مدیریت دانشگاه روتردام هلند می‌گوید: «تامین هزینه‌های خانواده در اروپا با درآمد یک نفر بسیار مشکل است.»
همچنین به طور کلی نیز در سراسر اروپا در مقایسه با آمریکا زنان بیشتری شاغل هستند. برای مثال مشارکت زنان در بازار کار در ایالات متحده حدود ۵۶ درصد است، حال آن‌که این نسبت در فرانسه حدود ۷۸ درصد است.
خانم ون‌ در اشتراتن همچنین تصریح می‌کند که ثبات کمتر بازار کاری در اروپا در مقایسه با آمریکای شمالی تاثیر بسیاری در شمار بالاتر تقاضای اشتغال زنان در اروپا دارد. او می‌افزاید که «بیکاری زنان در آمریکا ۳.۶ درصد و در قاره اروپا بین ۷ تا ۷.۵ درصد است.» و همین امر باعث می‌شود زنان بیشتری در اروپا در جستجوی کار باشند.
به گفته خانم ون در اشتراتن که روی جنسیت در بازار کسب و کار بین‌المللی تحقیق می‌کند، مشخصات جمعیتی نیز بر شمار زنان متقاضی کار در اروپای غربی موثر است. درواقع پیر شدن نیروی کار باعث می‌شود که نیاز برای ایفای نقش همه بازیگران وجود داشته باشد.
او می‌افزاید: «زنان به دلیل پیری جمعیت [در اروپای غربی] با یک ضرورت ساختاری برای مشارکت در بازار کار مواجهند. بسیاری از دولت‌های اروپایی نیز با تقویت برنامه‌های حمایت از مادران و مراقبت از کودکان، حضور زنان در بازار کار را تسهیل می‌کنند. این نیاز به نسبت آمریکای شمالی بسیار جدی‌تر است، زیرا روند پیری جمعیت در آن‌جا کند‌تر از اروپا است.»
به باور خدیجه ون در استراتن، این عوامل طی ۱۰ تا ۲۰ سال آینده زنان بیشتری را در اروپا روانه بازار کار می‌کند. البته، اگرچه پیش‌بینی شرایط اقتصادی و نگرش‌های فرهنگی به هیچ‌عنوان کار ساده‌ای نیست، اما به باور کارشناسان شرایط در حال حاضر تغییر نخواهد کرد.