بحران بیگانگی فضای آموزشی با تکنولوژی دیر یا زود گریبان ما را میگرفت، اما کرونا و ظهور تکنولوژیهای جدید مانند هوش مصنوعی، نظام آموزشی سنتی ایران را با چالشهایی مواجه کرده است. تا دلتان بخواهد در برخی مدارس دوربین برای کنترل دانشآموزان وجود دارد، اما در همین مدارس تکنولوژی به پروژکتور و کامپیوترهایی محدود میشود که حتی از ویندوز۷ به بعد آپدیت نشدهاند. با این اوصاف، نسل زد که مشخصه اصلی آن پیوند عمیق با تکنولوژی روز است، دلبستگی چندانی به مدرسه و نظام آموزشی ندارد.
همراه با همهگیری کرونا در ایران برای نخستینبار مساله استفاده از تکنولوژی در فرآیند آموزش بهطور جدی مورد توجه قرار گرفت. دانشآموزانی که توان حضور در کلاسهای حضوری را نداشتند، حالا باید به زیرساختهایی مجهز میشدند که بتوانند شکاف بهوجود آمده از کلاسهای درس تا خانهها را پر کنند؛ درست در همین نقطه بود که ضعف زیرساختهای تکنولوژی در سراسر کشور بیش از پیش نمایان شد و در آن دوره بهطور جدی تا جایی ریشه دواند که سرپرست وزارت آموزش و پرورش در سال ۱۴۰۰ از ترک تحصیل نزدیک به یکمیلیون دانشآموز پس از فراگیری کرونا خبر داد. در واقع بسیاری از خانوادههای عمدتا کمدرآمد از دسترسی به اینترنت یا حتی تلفن هوشمند برای پیشبرد مراحل تحصیل خود محروم هستند.
البته آنطور که به نظر میرسد، دانشآموزان و معلمها از سالها پیش با نبود تکنولوژی در مدارس دست و پنجه نرم میکردند و کرونا تنها به عاملی برای عیان شدن این مشکلات تبدیل شد؛ بهگونهای که مشخص شد اغلب دانشآموزان ایرانی از سادهترین امکانات تکنولوژیک محروم هستند. اکنون ورود هوش مصنوعی نیز زخمی بر زخمهای گذشته شده است. این فناوری جدید هنوز بهطور گسترده نهتنها راه ورودی به عرصه آموزش در ایران پیدا نکرده، بلکه در سطوح دیگر نیز به طور قابل قبولی نتوانسته است مورد استفاده قرار بگیرد. براساس آمارها ایران در میان دیگر کشورهای جهان در رتبه ۷۰ استفاده از هوش مصنوعی قرار دارد، این در حالی است که تنها ۱۰رتبه ابتدایی فهرست در این حوزه نقش تعیینکنندهای دارند.
تکنولوژی ۲۰ سال پیش را استفاده میکنیم
راهروها پر است از دوربین. هر پاگردی از پلههای مدرسه را که چرخ میزنیم، چهره عبوس و خاک گرفته تکچشمی قدمها را دنبال میکند و همچون ناظری همیشه غایب، وجودش را یادآوری میکند؛ آن هم در جایی که خبری از تکنولوژیهای جدید و ابزارهای بهروز آموزشی نیست. سحر بیات، کارشناس و معلم آموزش و پرورش، درباره استفاده کنونی از تکنولوژی در مدارس میگوید: «استفاده از تکنولوژی در فرآیند یادگیری یکی از مسائل جدی است که همه کشورهای دنیا با آن درگیر هستند و رقابتی هم در این مورد وجود دارد، اما در مدارس ایرانی نسبت به ۲۰سال پیش تغییر محسوسی در استفاده از تکنولوژی در بحث آموزش نداشتهایم. اکنون در مدارس دولتی امکانات سادهای مثل کامپیوتر و پروژکتور بهروز وجود ندارد و در اغلب مدارس دولتی حتی از سادهترین امکانات نیز محروم هستیم. در این وضعیت باید مثل بسیاری از کشورهای دیگر از هوش مصنوعی بهرهمند شویم.»
او با تاکید بر اینکه ایران در بهرهگیری از تکنولوژی در فرآیند تعلیم و تربیت سالها عقب است، ادامه داد: «اولویتهای تعلیم و تربیت در کشور تغییر کرده است، در حالی که استفاده از ابزارها و تکنولوژیهای جدید روی تعلیم دانشآموزان تاثیر مستقیم دارد. پژوهشهای بسیاری ثابت کردهاند که تکنولوژی نمیتواند نقش معلم را ایفا کند، اما میتواند در تسهیل فرآیند یادگیری بسیار اثرگذار باشد.» بعضی تحقیقات نشان میدهند که هرچند هوش مصنوعی و تکنولوژی نمیتوانند جایگزین کاملی برای معلمان باشند، اما این فناوری ظرفیت بسیار بالایی در تسهیل و بهبود فرآیند آموزش دارد. همچنین ابزارهای مبتنی بر این فناوری میتوانند فرآیندهای آموزشی را تسریع کنند، دسترسی به منابع آموزشی را بالا ببرند و در برخی موارد که دانشآموزان نیازهای ویژه دارند، مفید واقع شوند. همچنین هوش مصنوعی میتواند به معلمها کمک کند تا به جای آموزش صرف، بر فرآیندهای خلاقانهتری تمرکز کنند و زمان کافی برای توسعه مهارتهای تفکر داشته باشند. این دیدگاه باعث شده است بسیاری از محققان به ایجاد سیستمی آموزشی قائل باشند که تعاملی موثر بین انسان و ماشین ایجاد میکند و میتواند ترکیبی از این دو باشد.
چالشهای تکنولوژیک دانشآموزان
حوزه دیجیتال در ایران با شکافها و چالشهای زیادی همراه است. بسیاری از دانشآموزان ایرانی به اغلب تکنولوژیهای ابتدایی هم دسترسی ندارند، چه رسد به سطحی از دسترسی که استفاده از هوش مصنوعی و ابزارهای قدرتمند را ممکن میسازد. مرضیه ادهم، پژوهشگر حوزه زیست آنلاین کودکان، استفاده از هوش مصنوعی در مدارس را بهطور رسمی صفر میداند. او در این مورد به «دنیایاقتصاد» میگوید: «در حال حاضر هوش مصنوعی بهطور رسمی به مدارس کشور راه پیدا نکرده است. همچنین بهنظر نمیرسد بین دانشآموزها به اندازه دانشجوها رواج پیدا کرده باشد. این در حالی است که یکی از نشانههای توسعه در جوامع غربی و حقوق کودک در بحث آموزش، دسترسی به تکنولوژی محسوب میشود. در دوره همهگیری کرونا پلتفرمها رشد و پیشرفت کردند؛ اما پس از آن، این روند متوقف شد. حتی مدارسی که از شبکههای اجتماعی استفاده میکردند، پس از پایان همهگیری کرونا استفاده خود را کاهش دادند. در این بین آسیبهایی نیز وجود داشت؛ برای مثال برخی معلمها در مقاطع پایین گزارش میدادند که استفاده از تکنولوژی باعث شده است دانشآموزان برای انجام تکالیف به جستوجوی اینترنتی وابسته باشند.»
این پژوهشگر حوزه زیست آنلاین کودکان در ادامه توضیح میدهد: «البته در مناطق محروم نیز مسائل دیگری وجود داشت. تکنولوژی میتوانست برای کسانی که در این مناطق دسترسی به آموزش نداشتند، بعد زمان و مکان را از بین ببرد و شکاف آگاهی و محرومیت جغرافیایی برای آنها از بین میرفت. به همین دلیل نیاز بود زیرساختها وضعیت خوبی داشته باشند و دسترسی به اینترنت وجود داشته باشد، اما متاسفانه این بخش رشدی نداشته است.» ادهم با تاکید بر اینکه اکنون بیشترین مالیاتهای روستایی نیز در زمینه بهبود کیفیت اینترنت هستند، گفت: «اکنون دو مساله وجود دارد. در برخی مناطق که دسترسی به اینترنت وجود دارد، از تکنولوژی به دلیل نبود سواد رسانهای کافی استفاده درستی نمیشود که این خود میتواند شکاف آگاهی نامیده شود. از سوی دیگر، در برخی مناطق نیز به کلی زیرساخت و اینترنت وجود ندارد که شکاف دیجیتال را به وجود میآورد. اکنون با این دو مساله در مناطق مختلف کشور درگیر هستیم. در این میان هوش مصنوعی میتواند برای معلمها نقشی اساسی ایفا کند و در مساله طرح درس و ایده خلاقانه ارائه دادن، مثل یک دستیار برای آنها عمل کند. این تکنولوژی میتواند به دانشآموزان نیز بعد دیگری از آموزش را ارائه دهد. اما از آنجا که هوش مصنوعی اکنون در دسترس همه دانشآموزان قرار ندارد، دوباره به شکاف دیجیتال در کشور دامن میزند.»
تجربیات آموزشی مبتنی بر هوش مصنوعی در جهان
اکنون استفاده از هوش مصنوعی در برخی کشورهای اروپایی تغییرات چشمگیری در نظام آموزشی به همراه داشته است و در این بین از برخی کشورها بهعنوان کشورهای پیشرو یاد میشود. برای مثال اکنون فنلاند نهتنها در اروپا، بلکه در تمام جهان در زمینه استفاده از هوش مصنوعی پیشرو محسوب میشود. تحقیقات نشان میدهد با وجود اینکه فنلاند هنوز در مراحل پیادهسازی مراحل اولیه استفاده از هوش مصنوعی در مدارس خود است، به نتایج امیدوارکنندهای در این زمینه رسیده است. یکی از مزایای اصلی در این مورد را میتوان به ارزیابی پیشرفت مربوط دانست. هوش مصنوعی این توانایی را دارد که بازخورد سریعتر و دقیقتر و همچنین ارزیابی بهتری از عملکرد دانشآموزان ارائه دهد. همچنین هوش مصنوعی میتواند محتوای آموزشی را متناسب با دانشآموزان تهیه کند؛ بدون اینکه هیچ دانشآموزی را جا بگذارد. در این بین مطالعاتی نیز در خصوص ادغام هوش مصنوعی با برنامه درسی وجود دارد که نشان میدهد این فناوری میتواند روی یادگیری مهارتهای ضروری برای آینده مانند تفکر انتقادی موثر باشد. هوش مصنوعی در جهت یادگیری زبان نیز میتواند برای ایجاد تجربیات فراگیر موثر باشد و به دانشآموزان کمک کند تا درک فرهنگی خود را گسترش دهند.
البته تجربیات استفاده از هوش مصنوعی در فرآیند آموزشی را نمیتوان بهطور کلی مثبت ارزیابی کرد، بلکه معایبی نیز در این باره توجه محققان را به خود جلب کرده است. ابتداییترین کاستی در این باره هزینه بالای مربوط به استفاده از هوش مصنوعی است، زیرا توسعه و نگهداری زیرساختهای لازم برای استفاده از هوش مصنوعی در مدارس، هزینههای زیادی به همراه دارد. همچنین آموزش معلمان در جهت آمادگی و تجهیز در راستای استفاده از هوش مصنوعی برای دولت هزینهبر خواهد بود. از سوی دیگر برخی روانشناسان حوزه کودک هم معتقدند، همان اندازه که هوش مصنوعی به خلاقیت کودکان و نوجوانان در حوزه آموزش میکند، به همان اندازه نیز میتواند با وابستگی بیش از اندازه از خلاقیت آنها بکاهد و اتکا به پاسخهای از پیش تعیینشده هوش مصنوعی به این ماجرا دامن خواهد زد. بنابراین میتوان گفت هوش مصنوعی ابزاری نیست که بتوان آن را بدون برنامهریزی و مطالعه گسترده استفاده کرد، بلکه برای بهرهمندی از مزایای آن در آموزش و پرورش، دولت باید بر رفع معایب آن نیز تمرکز کند و رویکرد چندجانبهای برای استفاده از آن وجود داشته باشد.
حلقه مفقوده رفاه دیجیتال
در حالی که امروزه در سراسر جهان مفهوم رفاه دیجیتال به رسمیت شناخته میشود و حتی با پنج شاخص قیمت اینترنت، کیفیت اینترنت، توسعه زیرساختهای اینترنت، امنیت اینترنت و دولت الکترونیک به صورت مرتب اندازهگیری میشود، هنوز شکاف دیجیتال دغدغه مهمی برای کشورهای کمتر برخوردار به حساب میآید. در همین راستا موسسه معتبر و غیرانتفاعی سرفشارک با بررسی میزان رفاه دیجیتال ۱۲کشور جهان، اعلام کرده است که قاره اروپا بهترین وضعیت به لحاظ رفاه دیجیتال را دارد؛ چون از میان ۲۰کشور برتر از نظر رفاه دیجیتال، حدود ۱۶کشور در قاره اروپا قرار دارند. علاوه بر این سنگاپور، ژاپن و آمریکا هم در جمع ۲۰کشور برتر جهان از لحاظ رفاه دیجیتال هستند. با این همه ایران از میان این ۱۲۱کشور رتبه ۹۵ در رفاه دیجیتال، رتبه ۱۰۴ در کیفیت اینترنت و البته رتبه ۱۲۰ از لحاظ امنیت الکترونیک را دارد و تنها کشور یمن وضعیتی بدتر از ایران در این حوزه دارد. حالا سوال این است که با وضعیت نهچندان امیدوارکننده اینترنت کشور که مهمترین زیرساخت ارتباطی و تکنولوژیک به حساب میآید، چگونه باید آموزش در مدارس را با تکنولوژیهای جدید عجین کرد؟