menusearch
ireconews.com

سناریوهای روابط ایران و آمریکا

جستجو
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ | ۷:۵۰:۲
۱۴۰۳/۹/۴ یکشنبه
(0)
(0)
سناریوهای روابط ایران و آمریکا
سناریوهای روابط ایران و آمریکا

چهارمین جلسه هم‏‏‏‏‌اندیشی برای اقتصاد ایران به همت گروه رسانه‌ای «دنیای‌اقتصاد» برگزار شد و در این نشست سناریوهای روابط ایران و آمریکا در افق ۶ ماهه با حضور تحلیلگران و صاحب‌نظران سیاسی و اقتصادی مورد بررسی قرار گرفت. در این نشست «رحمن قهرمانپور» کارشناس مسائل بین‌الملل به عنوان سخنران اصلی، با تبیین متغیرهای داخلی و خارجی اثرگذار بر سیاست خارجی ایران در طول دو دهه گذشته، چهار سناریوی متصور در بازه زمانی پیش رو را مطرح کرد. سناریوی عادی‏‏‏‏‌سازی، سناریوی توافق جامع، سناریوی مهار ایران و سناریوی حفظ وضع موجود. وی سپس با تشریح این چهار سناریو امکان و شانس تحقق و مطلوبیت‌های آن را برای تهران و واشنگتن مطرح کرد. در ادامه کارشناسان حاضر در جلسه به نقد و ارزیابی این چهار سناریو پرداختند.
در ابتدای این نشست، مهندس احمد دوست‌حسینی، مدیر این هم اندیشی در ارتباط با سه دسته از مشکلاتی که گریبان‌‌‌گیر کشور است، به بحث ارائه شده توسط مسعود نیلی، اقتصاددان در نشست‌های قبلی اشاره کرد و گفت: ایشان این مشکلات را به مثلث برمودا تشبیه کرده‌اند که عبارتند از: ناترازی‌‌‌های اقتصادی و زیست‌‌‌محیطی، شکاف‌‌‌های اجتماعی و همچنین کمبود سرمایه اجتماعی و ناهمخوانی سیاست‌‌‌های بین‌المللی و سیاست خارجی کشور با نیازهای توسعه اقتصادی.
این مشکلات در کنش و واکنش با یکدیگر تشدید شده و چرخه معیوبی ایجاد می‌کنند. از نظر دکتر نیلی اصلاحات اقتصادی پایدار به‌‌‌ویژه پرداختن به ناترازی‌‌‌های انرژی، مبرم‌‌‌ترین و ضروری‌‌‌ترین مساله است اما به دلایل مختلف فوری‌‌‌ترین نیست. اما چرا؟ به خاطر اینکه این اصلاحات بدون اصلاحات اجتماعی و سیاست خارجی هزینه‌‌‌هایی را ایجاد خواهد کرد که به احتمال قوی از آستانه تحمل جامعه خارج است. بنابراین باید اقدامات جبرانی دیگری در زمینه سیاست خارجی اتفاق بیفتد که از یک‌‌‌سو سرمایه اجتماعی را افزایش و از سوی دیگر هزینه انجام اصلاحات را کاهش دهد. چراکه بسیاری از اصلاحات اقتصادی نیازمند سرمایه‌گذاری است و با این وضع که سرمایه داخلی در حال خروج است و سرمایه‌گذار خارجی وجود ندارد، امکان اصلاحات اقتصادی دشوار می‌شود. در شرایط فعلی با روی کار آمدن دونالد ترامپ و همچنین افزایش تنش در منطقه، سوال اساسی این است که روی کار آمدن ترامپ چه تاثیری بر ایران و منطقه خاورمیانه خواهد داشت؟ در همین زمینه رحمن قهرمانپور، تحلیلگر روابط بین‌الملل در مورد روی کار آمدن دونالد ترامپ و سناریوهای پیش‌‌‌رو صحبت می‌کنند.


دو دیدگاه در سیاست خارجی
رحمن قهرمانپور کارشناس و تحلیلگر مسائل بین‌الملل مقدمه بحث خود را به طرح دو دیدگاه در سیاست خارجی ایران اختصاص داد و گفت: در مطالعات سیاست خارجی به این دو دیدگاه می‌‌‌گوییم نسل اول و نسل دوم مطالعات سیاست خارجی. نسل اولی‌‌‌ها معتقدند سیاست خارجی جدا از سیاست داخلی است زیرا سیاست داخلی مدام در حال تغییر است. به همین خاطر دیپلمات‌‌‌ها و کارگزاران سیاست خارجی تا حد امکان باید از سیاست داخلی فاصله بگیرند. از نظر آنها سیاست خارجی را دیپلمات‌‌‌های عاقل پیش می‌‌‌برند چراکه آنها می‌توانند منافع ملی را بهتر تشخیص دهند و بر اساس آن تصمیم بگیرند. اما نسل دوم که بعد از ۱۹۷۰ در مطالعات سیاست خارجی برجسته شد؛ تاکید دارد که امکان تفکیک سیاست خارجی از سیاست داخلی وجود ندارد و سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است.


۹ تحول تاثیرگذار بیرونی
قهرمانپور در ادامه به مهم‌ترین تحولات منطقه‌‌‌ای و بین‌المللی (محیط بیرونی) که طی دو دهه اخیر اتفاق افتاده و تاثیر بسزایی بر سیاست خارجی ایران داشته است، اشاره کرد. این ۹ تحول مهم عبارتند از:
۱- حمله آمریکا به افغانستان و عراق در ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳: تمرکز این کشور بر خاورمیانه و مبارزه با تروریسم و همچنین تغییر سیاست منطقه‌‌‌ای ایران در واکنش به این اقدام آمریکاست. ایران هم از این فرصت برای تقویت نقش امنیتی خود در منطقه استفاده کرد.
۲- جنگ میان اسرائیل و حزب‌‌‌الله در سال ۲۰۰۶ و تقویت محور مقاومت و پیروزی حماس در انتخابات غزه: زمانی که حزب‌‌‌الله در جنگ ۳۳روزه به پیروزی رسید، محور مقاومت این پیروزی را به عنوان پیروزی حزب‌‌‌الله تعبیر کرد. بعد از این ماجرا بود که حزب‌‌‌الله وارد دوره جدیدی تحت عنوان بازدارندگی در برابر اسرائیل یا تقویت توان دفاعی و نظامی نامتقارن شد. پیروزی حماس در غزه از طریق انتخابات، به افزایش حضور ایران در منطقه و گسترش محور مقاومت منجر شد.
۳- بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸: این بحران تاثیر بسزایی بر اقتصاد آمریکا و جهان گذاشت. این بحران به تغییر اولویت‌‌‌های آمریکا در خاورمیانه منجر شد. یعنی توجه آن به این منطقه کاهش یافت و آمریکا سیاست چرخش به آسیا-پاسیفیک را در پیش گرفت که تا الان ادامه دارد.
۴- بهار عربی در سال ۲۰۱۱: نتیجه بهار عربی؛ جنگ داخلی در سوریه، ظهور داعش و تشدید رقابت‌‌‌ محور اخوانی، شیعی و سلفی در خاورمیانه بود. این ماجرا بخش زیادی از منابع مالی کشورهای منطقه را بلعید.
۵- شکل‌‌‌گیری توافق برجام و تحولات متعاقب آن: عدم‌موفقیت برجام به‌دلیل خروج ترامپ از آن تاثیرات زیادی در داخل ایران داشت و موقعیت اصلاح‌‌‌طلبان را حداقل در سیاست خارجی تضعیف کرد.
۶- تشدید تنش میان ایران و عربستان: که با حادثه آرامکو و حملات حوثی‌‌‌ها به عربستان و امارات اوج گرفت و تنش در منطقه را تا حد زیادی افزایش داد. عدم‌مداخله ترامپ در این بحران در حمایت از عربستان هم این نتیجه‌‌‌گیری را در ریاض تقویت کرد که عربستان نباید در دعوای ایران و آمریکا بیش از حد دخالت کند.
۷- عادی‌‌‌سازی روابط ایران و عربستان در سال ۲۰۲۱: میانجی‌گری چین بازتاب زیادی در جهان داشت و بسیاری بر این باور بودند که این ماجرا نقطه آغاز ورود چین به خاورمیانه است. بسیاری در ایران روی این موضوع حساب باز کردند و امیدوار بودند با ورود چین به خاورمیانه، آمریکا مهار شود.
۸- حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲: که اتفاقات قبلی در سیاست خارجی آمریکا مبنی‌برکاهش حضور در خاورمیانه را تثبیت و بازگشت‌‌‌ناپذیر کرد. این بحران باعث نزدیک‌‌‌تر شدن ایران به روسیه شد. این مساله در ادامه به اصلی‌‌‌ترین دلیل تنش موجود در روابط میان ایران و اروپا تبدیل شد.
۹- جنگ غزه و لبنان و تشدید درگیری‌‌‌های نظامی ایران و اسرائیل: تا یک سال پیش کمتر کسی فکر می‌‌‌کرد اسرائیل تا این حد خطر کند و دست به ترور رهبران مقاومت و ادامه جنگ در غزه بزند. اما برای اولین‌‌‌بار در چند دهه اخیر اسرائیل مستقل از آمریکا تصمیم گرفت و جنگ را ادامه داد و به نوعی دولت بایدن را دنبال خود کشاند.
 
۱۰ تحول تاثیرگذار داخلی
رحمن قهرمانپور در ادامه مهم‌ترین تحولات داخلی (محیط درونی) را که طی دو دهه اخیر اتفاق افتاده و تاثیر بسزایی بر سیاست خارجی ایران داشته است مورد بررسی قرار داد. این ۱۰ تحول مهم عبارتند از:
۱- انتخابات سال ۱۳۸۸ و تشدید شکاف سیاسی داخلی: بزرگ‌ترین شکافی که بعد از این ماجرا ایجاد شد، شکاف بر سر انتخابات و نتیجه انتخابات بود که تاکنون هم ادامه پیدا کرده است.
۲- افزایش قیمت بنزین در سال ۱۳۹۸: تشدید شکاف میان دارا و ندار و اعتراضات طبقات پایین و حاشیه‌‌‌ای تاثیر بسزایی بر کاهش مشارکت در انتخابات مجلس در بین اقشار پایین و آسیب‌‌‌پذیر داشت.
۳- ناآرامی‌های ۱۴۰۱: گفته می‌شود که این رویداد اعتراض طبقه متوسط شهری بود. انتخابات سال ۱۴۰۳ شاهدی بر این ادعاست.
۴- تشدید ناترازی‌‌‌های انرژی و مالی: این ناترازی قدرت دولت برای اداره عمومی کشور را تضعیف می‌کند. نظام سیاسی دیگر نمی‌تواند کیفیت خدمات رفاهی و توزیع رانت را در حد قبل نگه دارد. از این رو شاهد نوعی تغییر در قرارداد اجتماعی میان مردم و حکومت و مخصوصا طبقات پایین هستیم.
۵- تشدید حامی‌‌‌پروری سیاسی: فوکویاما معتقد است حامی‌‌‌پروری سیاسی در فقدان حاکمیت قانون رخ می‌دهد و پدیده‌‌‌ای فراگیر در جهان است و تنها با مبارزه مدنی می‌توان آن را کاهش داد. این موضوع در انتخابات ایران هم بعضا مرسوم است.
۶- فساد اداری و سیاسی و افول کیفیت اداره عمومی: تقریبا بعد از سال ۱۳۹۸ علائم اولیه آن ظهور می‌کند که شامل فرسودگی زیرساخت‌‌‌های بهداشتی، آموزشی، حمل‌‌‌ونقل و... است.
۷- افول بوروکراسی و فرسایش نهادها: بوروکراسی با فاصله گرفتن از شایسته‌‌‌سالاری و گرفتار شدن در حامی‌‌‌پروری سیاسی، استقلال و کارآمدی و انگیزش خود را از دست داده است.
۸- تشدید شکاف‌‌‌های مذهبی، قومی، اجتماعی و بحران‌های زیست‌‌‌محیطی: فرونشست زمین در اصفهان و دیگر شهرهای صنعتی و تهران، بحران زیست‌‌‌محیطی، افزایش نرخ سرطان در شهری مثل اراک وضعیت خطرناکی است که چشم‌‌‌انداز توسعه و حتی آینده سرزمینی را در معرض ابهام قرار داده است.
۹- سانحه سقوط هلیکوپتر و برگزاری انتخابات زودهنگام: کشور طی چند ماه سه انتخابات مهم یعنی انتخابات مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان و ریاست جمهوری برگزار کرد! این در رفتار رای‌‌‌دهنده تاثیر داشت.
۱۰- حمله نظامی اسرائیل به برخی تاسیسات نظامی ایران: که جنگ سایه را به درگیری مستقیم تبدیل کرد.


نمایان شدن ۸ خروجی در سیاست خارجی ایران
رحمن قهرمانپور در ادامه این نشست از منظر نظریه سیستم‌‌ها تحولات فوق در صحنه داخلی و خارجی را بررسی کرد و گفت: برهم‌کنش این تحولات داخلی و خارجی به اتخاذ ۸ خروجی‌‌ در سیاست خارجی ایران منجر شد که عبارتند از:


۱- تلاش برای همکاری استراتژیک با چین
۲-نزدیکی بیشتر به روسیه
۳- تقویت محور مقاومت
۴-   توافق برجام
۵-سیاست همسایگی
۶- افزایش توان نظامی و بازدارندگی
۷-تقویت توان فنی هسته‌‌ای
۸- درگیری مستقیم نظامی با اسرائیل

همان‌‌طور که مشاهده می‌‌کنید در این خروجی‌‌ها یا سیاست‌‌ها، گسترش تجارت یا پیوستن به پیمان‌‌های تجاری وجود ندارد، یعنی اغلب این خروجی‌‌ها امنیتی‌‌اند. به این معنا که سیاست خارجی در دو دهه گذشته هر‌‌چه بیشتر امنیتی شده است. امنیت لازم است و همه کشورها از‌‌جمله چین، روسیه، ویتنام و... هم به دنبال امنیت هستند اما امنیتی شدن به این معناست که شما همه پدیده‌‌ها را از زاویه امنیتی نگاه می‌‌کنید. به تعبیری سیاست خارجی ایران تحت‌‌تاثیر محیط داخلی و بیرونی به سمت توجه بیشتر به امنیت رفته است و از این‌‌رو مطابق اصل عدم قطعیت فرصت کافی برای توجه به تجارت و اقتصاد نداشته است.
دو نگاه به ترامپ
این کارشناس مسائل بین‌الملل در بخش دیگری از مباحث خود به دو نگاه تهدید‌محور و فرصت‌محور در ایران در رابطه با روی کار آمدن ترامپ اشاره کرد.
۱- دیدگاه فرصت‌‌محور: قهرمانپور با اشاره به دیدگاه فرصت‌محور در ارتباط با ترامپ گفت: اصلاح‌‌طلبان بر این باورند که آمدن ترامپ برای ایران فرصت است. آنها معتقدند ترامپ برای مهار چین و کاهش حضور نظامی خود در خاورمیانه به توافق با ایران نیاز دارد، همان‌‌طور که اوباما نیاز داشت. توافق با ایران یک میراث بزرگ و ماندگار برای ترامپ است، چراکه می‌‌خواهد بگوید من توانستم یک بازیگر جسور را مهار کنم. ترامپ می‌‌تواند از طریق توافق با ایران موقعیت خود را در سیاست داخلی آمریکا و در بین جمهوری‌‌خواهان تقویت کند و این ادعا را مطرح کند که بهتر از دموکرات‌‌ها با ایران توافق کرده است. توافق با ایران اعتبار شخصی ترامپ را در سیاست جهانی افزایش می‌‌دهد. قهرمانپور افزود: اگر ترامپ با ایران توافق کند، خودبه‌‌خود ایران از روسیه و چین فاصله می‌‌گیرد.
ترامپ اهل معامله است و بارها گفته است که ضد‌جنگ هستم و توافق با ایران اثبات این مدعا خواهد بود. علاوه بر این، هزینه توافق از جنگ و تداوم تنش کمتر است. ترامپ بعد از توافق با ایران می‌‌تواند با کره شمالی هم توافق کند. این را هم اضافه کنم که ترامپ این‌‌بار اعلام کرده است که نمی‌‌گذارم ایران هسته‌‌ای شود. این حرف دو معنا دارد؛ یا می‌‌خواهد به تاسیسات هسته‌‌ای ایران حمله کند یا با ایران توافق کند. فراموش نکنیم که ترامپ در سال ۲۰۱۶ گفت اگر برنده انتخابات شوم از برجام خارج می‌‌شوم و این کار را انجام داد. این‌‌بار هم یک حرف اصلی زده است: نمی‌‌گذارم ایران هسته‌‌ای شود. بستگی به شرایط و موقعیت دارد که کدام راه را انتخاب کند. این کارشناس مسائل بین‌الملل اظهار کرد: اصول‌‌گرایان هم بر این باورند که سیاست مهار ایران تاکنون موفق نبوده است و آمریکا نتوانسته است به اهداف خود برسد. البته در آمریکا هم برخی معتقدند که آمریکا هزینه زیادی داده اما ایران برنامه هسته‌‌ای خود را رها نکرده است.
۲-دیدگاه تهدیدمحور: قهرمانپور در ادامه به دیدگاه تهدیدمحور اشاره و ابراز کرد: اما طرفداران دیدگاه تهدیدمحور می‌‌گویند ترامپ توافقی را می‌‌خواهد که باعث تغییر بنیادین رفتار ایران شود و به یک توافق معمولی راضی نیست. علاوه بر این، افراد تندرویی که اطراف ترامپ را احاطه کرده‌‌اند مانع توافق خوب با ایران می‌‌شوند. اگر ایران از موضع ضعف وارد مذاکره شود نه می‌‌تواند امتیاز بگیرد و نه می‌‌تواند در داخل از توافق با ترامپ دفاع و آن را موجه‌‌سازی کند و بگوید توافق خوبی انجام دادیم. مضاف بر این، توافق با ترامپ می‌‌تواند به ضعف نظام در میان قشر حامی در داخل کشور منجر شود و اعتبار ایران در محور مقاومت را هم تضعیف کند.
این کارشناس مسائل بین‌الملل افزود: دیدگاه تهدیدمحور همچنین معتقد است که توافق با ترامپ می‌‌تواند باعث بدبینی روسیه و چین نسبت به ایران شود و ممکن است چین حداقل نفتی را که از ایران می‌‌خرد دیگر نخرد و روسیه دیگر به ایران سلاح نفروشد. البته تجربه خروج از برجام هم نشان داد که از نظر بخشی از حاکمیت، آمریکا قابل‌‌اعتماد نیست و ممکن است رئیس‌‌جمهور بعدی از توافق خارج شود. توافق بد و ضعیف همچنین اعتبار ایران را نزد رقبای منطقه‌‌ای خود کاهش می‌‌دهد. یعنی اگر ایران در این وضعیت با آمریکا توافق کند رقبای منطقه‌‌ای ایران مثل ترکیه، عربستان و اسرائیل این موضوع را حمل بر ضعف ایران می‌‌کنند و این، موقعیت ایران را در منطقه تضعیف می‌‌کند. رحمن قهرمانپور ادامه داد: این افراد معتقدند که هنوز در داخل حاکمیت اجماع نظری در رابطه با توافق با آمریکا وجود ندارد. بخشی از حاکمیت موافق مذاکره نیست ولی آلترناتیوی ندارد، بخش دیگری که موافق است قدرت اجماع‌‌سازی ندارد. علاوه بر این، ایران هنوز حاضر به مذاکره درباره توان موشکی خود و محور مقاومت نیست.


پیشران‌‌ها در روابط ایران و آمریکا
قهرمانپور در ادامه به موضوع پیشران‌ها در روابط ایران و آمریکا پرداخت و گفت: در این بخش یک مدل سناریوپردازی در سیاست بین‌‌الملل را مطرح می‌‌کنم که مبتنی بر ارزیابی میزان اثرگذاری پیشران‌‌های موثر بر روابط ایران و آمریکا در ۶ ماه آینده است. در میان همه پیشران‌‌ها، دو متغیر عزم ایران برای مذاکره با آمریکا و سیاست نتانیاهو از همه مهم‌‌ترند و تاثیرگذاری بیشتری در ۶ ماه آینده دارند.

 

سناریوهای پیش‌‌رو
این کارشناس مسائل بین‌الملل در ادامه چهار سناریوی پیش‌‌روی ایران و آمریکا را مورد بررسی قرار داد:
1- سناریوی عادی‌‌سازی: قهرمانپور در توضیح سناریوی عادی‌سازی گفت: در این سناریو ایران مذاکره می‌‌کند، آمریکا هم مذاکره می‌‌کند و تنش با اسرائیل هم کاهش می‌‌یابد. به عبارت دیگر، سناریوی عادی‌‌سازی می‌‌گوید یا ایران تنش را یک‌‌طرفه متوقف می‌‌کند یا اسرائیل با تضمین‌‌هایی که از آمریکا می‌‌گیرد تنش‌‌ها را کاهش می‌‌دهد. (به نظر من تا زمانی که نتانیاهو در قدرت باشد که فعلا هست احتمال تحقق این سناریو اندک است.) تنش میان جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل از سوی هر دو طرف هویتی و حیثیتی شده و احتمال اینکه هر دو طرف تنش را کنار بگذارند اندک است. ضمن اینکه بعید است یکی از دو طرف هم داوطلبانه تنش را کنار بگذارد. حتی اگر ایران و آمریکا مذاکره کنند تنش با اسرائیل کمتر نخواهد شد. اسرائیل نمی‌‌خواهد این فرصت تاریخی را از دست بدهد. در داخل اسرائیل تصور غالب این است که الان مناسب‌‌ترین زمان برای ضربه زدن به ایران است. این سناریو در 6 ماه آینده و حتی یک سال آینده امکان تحقق بسیار اندکی دارد. حتی اگر ایران وارد مذاکره مستقیم با آمریکا شود کاخ سفید از افزایش تنش اسرائیل با ایران استفاده کرده و امتیاز بیشتری از ایران می‌‌گیرد. این سناریو از نظر من در 6 ماه آینده منتفی است. مطلوبیت این سناریو برای ایران کم است، برای آمریکا خیلی زیاد است و برای اسرائیل زیاد است. بنابراین امکان تحققش کم است.
2- سناریوی توافق جامع:‌ قهرمانپور در توضیح سناریوی توافق جامع گفت: در این سناریو ایران مذاکره می‌‌کند آمریکا هم مذاکره می‌‌کند اما تنش با اسرائیل بیشتر می‌‌شود. به عبارت دیگر سناریوی توافق جامع می‌‌گوید اسرائیل تنش را تشدید می‌‌کند تا آمریکا با ایران توافق نکند یا توافقی کند که مطلوب اسرائیل باشد، با این حال ترامپ توافق می‌‌کند چراکه به توافق نیاز دارد. ترامپ بعد از توافق با ایران تنش میان اسرائیل و ایران را کنترل می‌‌کند و تا حد قابل‌‌توجهی کاهش می‌‌دهد. تا قبل از توافق، ترامپ مانع تشدید تنش بین ایران و اسرائیل نمی‌‌شود تا در مذاکرات امتیازات بیشتری از ایران بگیرد. در این سناریو هم احتمال درگیری وجود دارد برای اینکه ترامپ می‌‌خواهد به ایران بگوید که اگر با من توافق نکنید جنگ محتمل است. سیاست فشار حداکثری ترامپ برمی‌‌گردد و ایران مذاکره می‌‌کند. ممکن است توافق مطلوبی صورت نگیرد اما اگر هر دو طرف اراده لازم را داشته باشند توافق بینابینی در 6 ماه آینده شکل می‌‌گیرد. ترامپ این توافق بینابینی را توافقی بزرگ برای خود جلوه می‌‌دهد. البته این سناریو هم عدم قطعیت دارد. اسرائیل کاملا موافق توافق نخواهد بود اما به خاطر آمریکا در اجرایی کردن توافق خللی جدی وارد نخواهد کرد. این سناریو تا حدی شبیه سناریوی برجام است اما با لحاظ شرایط جدید و قبول اینکه موقعیت ایران ضعیف‌‌تر از سال 1394 است و احتمالا موضوع منطقه و موشکی جزئی از مطالبات آمریکا برای توافق خواهد بود. من احتمال تحقق این سناریو را متوسط در نظر می‌گیرم چراکه مطلوبیت این سناریو برای ایران متوسط رو ‌‌به پایین است، برای آمریکا متوسط رو ‌‌به بالاست و برای اسرائیل هم متوسط رو‌‌ به پایین است.
3-سناریوی مهار ایران: قهرمانپور در توضیح سناریوی مهار ایران نیز گفت: در این سناریو ایران مذاکره نمی‌‌کند، آمریکا هم مذاکره نمی‌‌کند و تنش با اسرائیل بیشتر می‌‌شود و حتی ممکن است به جنگ هم ختم شود. به عبارت دیگر، سناریوی مهار ایران و تشدید درگیری به این معناست که ترامپ فشار حداکثری را احیا می‌‌کند و ایران به خاطر این فشارها تن به مذاکره نمی‌‌دهد. به این معنا که ایران منتظر است که اوضاع بهتر شود و به همین خاطر مذاکره نمی‌‌کند. بخشی از تحریم‌‌های ثانویه که اعمال نشده فعال می‌‌شود و تحریم‌‌های موجود با سخت‌‌گیری بیشتری اجرا می‌‌شود تا بانک‌‌های چینی هم نتوانند با ایران وارد معامله شوند. دقت کنید که در این سناریو در 6 ماه آینده مکانیزم ماشه فعال نمی‌‌شود. اما حملات موشکی ایران و اسرائیل و تلاش آمریکا و اسرائیل برای بازدارندگی ایران از طریق ضربات شدید و گسترده ادامه می‌‌یابد. اسرائیل و آمریکا تصمیم می‌‌گیرند که یک سطح بالاتری از بازدارندگی را ایجاد کنند که اصطلاحا بازدارندگی با سلاح‌‌های استراتژیک غیرهسته‌‌ای است.
احتمال تغییر دکترین هسته‌‌ای و دفاعی ایران در این سناریو جدی‌‌تر می‌‌شود. به نظر من اگر تصمیم‌گیرندگان بخواهند به سمت هسته‌‌ای شدن پیش بروند در 6 ماه آینده فضا را آماده می‌‌کنند و می‌‌گویند که سلاح هسته‌‌ای مفید است. در این سناریو ضربه‌‌های اسرائیل به محور مقاومت و خرابکاری در برنامه هسته‌‌ای ایران و ترور تشدید می‌‌شود. این سناریو مطلوب نتانیاهو است و برای تحقق آن تلاش می‌‌کند. احتمال تحقق این سناریو تا 6 ماه آینده متوسط به بالاست. این سناریو با تلاش اسرائیل و آمریکا برای بهره‌‌برداری از شکاف‌‌ها همراه خواهد بود. هدف این سناریو این است که ایران نتواند مجددا قدرتمند شود و امنیت اسرائیل و منافع حیاتی آمریکا را تهدید کند. مطلوبیت این سناریو برای ایران خیلی کم است و برای آمریکا متوسط است (آمریکا نمی‌‌خواهد پول زیادی خرج مهار ایران کند) اما برای اسرائیل خیلی زیاد است، چون اسرائیل از بابت ایران احساس تهدید می‌‌کند.
4- سناریوی حفظ وضع موجود: قهرمانپور در توضیح سناریوی حفظ وضع موجود هم گفت: در این سناریو تنش با اسرائیل کمتر می‌‌شود و ایران نیازی به مذاکره احساس نمی‌‌کند و آمریکا هم دنبال مهار می‌‌رود اما موفق نمی‌‌شود. به عبارت دیگر، در این سناریو ایران در راستای ایجاد موازنه با اسرائیل اقدام غافلگیرانه‌‌ای انجام می‌‌دهد و اسرائیل را وادار می‌‌کند تا تنش‌‌ها را کاهش دهد. با کاهش تنش‌‌ها ایران وارد مذاکره مستقیم و جدی با آمریکا نمی‌‌شود و سعی می‌‌کند مانند دوره قبل زمان بخرد. تغییر دکترین هسته‌‌ای می‌‌تواند به تحقق این سناریو کمک کند. برخی از ناظران معتقدند باید همان‌‌طوری که ترامپ می‌‌گوید من مرد دیوانه سیاست بین‌‌الملل هستم و قابل‌‌محاسبه نیستم ما هم این کار را در منطقه انجام دهیم که ترامپ بگوید نکنید تا به شما امتیاز بدهم. به خاطر این اقدامات ایران، ترامپ در همراهی با اسرائیل برای ضربه زدن به ایران مردد می‌‌شود. ایران چون شرایطش را بهتر کرده است به شرایط آمریکا برای مذاکره تن در نمی‌‌دهد و با آمریکا از موضع برابر وارد مذاکره می‌‌شود. یا ممکن است اسرائیل دچار یک بحران بزرگ داخلی یا انتفاضه جدید در سرزمین‌‌های اشغالی شود. یا تنش آمریکا با روسیه و چین چنان گسترده شود که ترامپ نتواند در خاورمیانه نقش مهمی را ایفا کند و از اسرائیل حمایت کند. احتمال تحقق این سناریو را اندک می‌‌بینم، چراکه مطلوبیت آن برای ایران زیاد است، برای آمریکا کم است و برای اسرائیل خیلی کم است.


مطلوبیت و امکان تحقق سناریوها
رحمن قهرمانپور در ادامه توضیحات خود به مطلوبیت و امکان تحقق سناریوها اشاره کرد و آن را طبق جدول دو توضیح داد.
جمع‌‌بندی
این کارشناس مسائل بین‌الملل در پایان بحث مفصل و مبسوط خود به نتیجه‌گیری پرداخت و تاکید کرد: در 6 ماه آینده امکان یک توافق بزرگ و جامع برای حل مشکلات ایران و آمریکا وجود ندارد، اما امکان توافق‌‌های کوتاه‌‌مدت برای رسیدن به یک توافق بلندمدت، دور از ذهن نیست. منوط به آنکه ایران مذاکره مستقیم و جدی با آمریکا را بپذیرد و ترامپ بتواند فشارهای نتانیاهو و لابی یهودی برای عدم توافق با ایران را مدیریت کند. اسرائیل تنش با ایران را ادامه خواهد داد. هم نتانیاهو می‌‌خواهد از طریق دفع تهدید ایران، موقعیت خود در سیاست داخلی را مستحکم کند و هم نهادهای امنیتی و نظامی اسرائیل معتقدند ایران ضعیف شده و بهترین فرصت برای ضربه زدن به آن است. امکان حفظ وضع موجود یعنی عدم مذاکره و حفظ تنش در سطح فعلی وجود ندارد. چون اسرائیل و ترامپ با قاطعیت قابل قبولی، تنش را بیشتر خواهند کرد. ایران هم بعید است امکان زدن ضربه‌‌ای بزرگ و غافلگیرکننده که اسرائیل و آمریکا را به عقب‌‌نشینی وادار کند، داشته باشد. در شرایط فعلی، سناریوی توافق مورد اجماع کم‌‌هزینه‌‌ترین و محتمل‌‌ترین است و هزینه‌‌های آن کمتر از سایر گزینه‌‌هاست. ادامه این نشست و بحث و تبادل نظر کارشناسان و تحلیلگران سیاسی و اقتصادی را می‌توانید در مجله تجارت فردا و همچنین نسخه تصویری و آنلاین آن را در رسانه تصویری اکو ایران ملاحظه بفرمایید.