دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ در ایالات متحده آمریکا با سیاستهای خارجی پرتنش، فشار حداکثری و تحریمهای گسترده علیه ایران همراه بود. با توجه به تاثیرات عمیق این سیاستها بر شرایط بینالمللی، ایران در این دوره با چالشهای زیادی مواجه شد.
از این رو، شناخت بایدها و نبایدهای سیاستگذاری برای مقابله با تحولات ناشی از دوران دوم ریاستجمهوری ترامپ و بهرهبرداری از فرصتهای موجود، اهمیتی اساسی دارد.
به نظر میرسد دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ، فرصتهای خاصی در حوزه سیاست خارجی در مقابل کشور قرار میدهد که استفاده از آنها در گرو عملکرد سیاستمداران کشور ماست. اگرچه که ترامپ در صحبتهای خود به فشار حداکثری ۲ اشاره کرده است، اما فعال شدن دیپلماسی میتواند مانع از اجرای این سیاست شود. بنابراین به نظر میرسد پیش از فعال شدن این برنامه که البته عایدی هم برای ترامپ در دوره اول نداشت، ایران میتواند ابتکار عمل را در دست گیرد، تا وارد تعامل جدیدی با ترامپ ۲ شود. اگر این تعامل عملیاتی شود، میتواند حتی زمینه را برای سرمایهگذاری اقتصادی اقتصاد اول دنیا در زیرساختهای انرژی فراهم آورد. در روزهای اخیر، صحبتهای مقامهای ایرانی نیز بر دیپلماسی تاکید داشت.
تجربه کشورها از ترامپ دوره اول
در دوران قبل، سیاستهای تهاجمی و یکجانبه ترامپ باعث شد بسیاری از کشورها به دنبال تنظیم مجدد راهبردهای خود در قبال آمریکا و تطبیق آن با سیاستهای داخلی و منطقهای باشند. اتحادیه اروپا و کشورهایی همچون چین و روسیه از جمله بازیگرانی بودند که در مواجهه با سیاستهای ترامپ، اقداماتی را برای مدیریت تنشها و حفظ منافع ملی خود انجام دادند. این کشورها با اتخاذ رویکردهای گوناگون، درصدد بودند بهنوعی با سیاستهای فشار حداکثری ترامپ مقابله کرده و زمینههای مناسبی برای حفظ ثبات اقتصادی و سیاسی خود فراهم کنند. این تجربهها میتواند برای ایران نیز آموزنده باشد و الگویی برای اتخاذ سیاستهای مناسب در مقابل فشارهای آمریکا و بهرهگیری از فرصتهای دیپلماتیک باشد.
چین، با وجود اختلافات تجاری شدید با آمریکا، از یکسو درصدد افزایش توان اقتصادی داخلی خود و کاهش وابستگی به اقتصاد آمریکا برآمد و از سوی دیگر، به گسترش روابط تجاری با دیگر کشورها و بازارهای نوظهور پرداخت. چین تلاش کرد با افزایش سرمایهگذاری در آفریقا و آسیا و ایجاد ابتکارهایی مانند طرح کمربند و جاده، مسیرهای جایگزینی برای تجارت بینالمللی فراهم کند. این سیاست نه تنها به حفظ رشد اقتصادی چین کمک کرد، بلکه جایگاه آن را بهعنوان یکی از قدرتهای اقتصادی جهان تثبیت کرد. برای ایران نیز ضروری است که با اتخاذ سیاستهایی مشابه، از وابستگی به اقتصادهای خاص بکاهد و بازارهای جدیدی در منطقه و جهان برای صادرات و واردات بیابد. این رویکرد به کشور کمک خواهد کرد که در شرایط تحریمهای آمریکا و عدم همکاریهای اقتصادی با غرب، کمتر آسیب ببیند.
روسیه یکی دیگر از کشورهایی بود که در دوره اول توانست با ترامپ ارتباط بگیرد. هرچند بسیاری معتقدند در دور دوم با توجه به جنگ جاری با اوکراین، شرایط سختتر خواهد بود، اما مسوولان روسی در واکنش خود تاکید کردند که با ترامپ تعامل خواهند کرد. حتی بسیاری تاکید کردند که پیش از انتخابات، پوتین و ترامپ با هم گفتوگوی اولیه را انجام دادند. از سوی دیگر، یکی دیگر از نمونههایی که پس از یک دوره تشدید طولانی صورت گرفت، روابطی بود که کره شمالی با ترامپ برقرار گرد، هرچند که منجر به توافق جامعی نشد، اما ریسکهای ترامپ با این کشور را کاهش داد. ایران میتواند با بهرهگیری از چنین تجربهای، به جای رویارویی مستقیم با آمریکا، تعاملات خود را در دوره دوم ترامپ با کشورهای مستقل و اتحادیه اروپا افزایش دهد و روابط اقتصادی و سیاسی خود را با اروپا در قالب راهبردهای خلاقانه گسترش دهد.
تغییرات گسترده در تیم ترامپ
ترامپ در ابتدای دوران ریاستجمهوری خود با تشکیل تیمی متشکل از نیروهای نومحافظهکار و تندرو نظیر نیکی هیلی، جان بولتون و مایک پمپئو، رویکردی بسیار سختگیرانه در قبال ایران و توافق برجام اتخاذ کرد. این نیروها همواره بهدنبال ایجاد فشار حداکثری و روابط خصمانه با ایران بودند. اما به مرور زمان، ترامپ این افراد را از اطراف خود کنار گذاشت و به نظر رسید که او بهدنبال اتخاذ رویکردی میانهتر است. این تغییرات نشان از کاهش گرایش به سیاستهای تند در قبال ایران دارد و در عین حال، برای ایران فرصتی است تا از این فضا برای تقویت دیپلماسی خود استفاده کند. این تغییرات در تیم سیاست خارجی ترامپ میتواند به سیاستگذاران ایران این پیام را برساند که حفظ مذاکرات و تعاملات دیپلماتیک با آمریکا، به جای قطع ارتباط و افزایش تنشها، میتواند گزینهای عاقلانهتر باشد. دیپلماسی فعال و گفتوگوهای سازنده در حوزههای حساس نظیر موضوع هستهای میتواند به کاهش فشارهای بینالمللی علیه ایران کمک کند و زمینهای برای جلوگیری از اقدامات سختگیرانهتر از سوی آمریکا فراهم کند.
یکی از اصولی که ایران در دوران ترامپ باید بر آن تاکید کند، حفظ مذاکرات هستهای و تلاش برای احیای برجام یا دستیابی به یک توافق جایگزین است. ترامپ در یکی از اظهارنظرهای خود گفته بود: «من نمیخواهم رابطه ما با ایران بد باشد، ما قرار است دوست باشیم، شاید بتوانیم این کار را بکنیم یا شاید نتوانیم. ما دوستانه با آنها رفتار خواهیم کرد اما آنها نمیتوانند سلاح هستهای داشته باشند.» این موضع ترامپ نشاندهنده تمایل وی به جلوگیری از تشدید تنشها و در عین حال، اصرار بر عدمدستیابی ایران به سلاح هستهای است. ایران باید با تکیه بر این موضع ترامپ، دیپلماسی خود را در زمینه هستهای تقویت کند و از هرگونه اقدامی که منجر به قطع مذاکرات شود، پرهیز کند. برجام به عنوان یک توافق بینالمللی که توسط اعضای شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسیده، میتواند همچنان بهعنوان چارچوبی برای مذاکرات باقی بماند و ایران میتواند با همکاری با سایر اعضای ۱+۵، بهویژه کشورهای اروپایی، به تداوم این توافق کمک کند.
ایران در سیاستگذاری خارجی خود نباید تصور کند که روابط با کشورهای همسایه و گروه بریکس میتواند جایگزین روابط با غرب و کشورهای اروپایی شود، بلکه مکمل آن خواهد بود. هرچند روابط با قدرتهای شرقی مانند چین و روسیه از اهمیت ویژهای برخوردار است، اما همکاری با کشورهای غربی نیز دارای ارزش اقتصادی، سیاسی و فناوری بالایی برای ایران است. در نتیجه، ایران باید سیاست تعامل متوازن را دنبال کند و بهطور همزمان به گسترش روابط با کشورهای شرق و غرب بپردازد. اروپا میتواند بهعنوان یکی از مهمترین شرکای تجاری و فناوری ایران مطرح شود و از این رو، ایران نباید تعاملات اقتصادی و سیاسی خود را تنها به شرق محدود کند. حفظ روابط با کشورهای اروپایی و بهبود همکاریهای اقتصادی و دیپلماتیک میتواند ایران را در مقابل فشارهای آمریکا مقاومتر کند و فرصتهای اقتصادی بیشتری برای کشور فراهم کند.
تعادل بلندمدت آمریکا و ایران
به نظر میرسد با توجه به سابقه روابط خصمانه بین ایران و آمریکا، توافق برجام دیگر قابلاحیا نباشد و توافق جایگزین باید توافقی دارای ویژگیهای متفاوت با برجام باشد. بررسی پیامدهای اقتصادی برجام نشان میدهد منافع اقتصادی ناشی از برجام در میان طرفین خارجی بیشتر نصیب چین، روسیه و اروپا شد درحالیکه بیشترین هزینه سیاسی در میان این دولتها به آمریکاییها مربوط بود. در حقیقت آمریکاییها ذینفع اقتصادی برجام نبودند و به همین خاطر بود که دولت آمریکا بهآسانی توانایی خروج از برجام را پیدا کرد. توافق جدیدی که دولت ایران باید به دنبال آن باشد، توافقی است که تعادل بلندمدت مابین ایران و آمریکا را به یک تعادل برد-برد اقتصادی در بلندمدت تبدیل کند و زمینه سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی بهخصوص در حوزه نفت و گاز را فراهم کند.
اصلاحات اجتماعی
در ماههای اخیر اگرچه گامهایی در راستای وفاق ملی برداشته شده است، اما به نظر میرسد پیش از حرکت به سوی مذاکره با دولت جدید آمریکا، اصلاحات اجتماعی و داخلی در اولویت سیاستگذاران قرار گرفته است. از زمان آغاز به کار دولت جدید، اقداماتی همچون حرکت به سوی رفع فیلترینگ، اصلاح کردن محدودیتهای پوششی و تفاهم میان اقوام انجام گرفته است؛ بااینحال، برای تقویت وفاق ملی گامهای بیشتر و قاطعانهتری باید در این راستا برداشته شود. این اقدامات میتواند باعث همگرایی بین دولت و ملت بهخصوص در میان نسل زد باشد. بسیاری از کارشناسان تاکید میکنند مذاکرات فرامرزی با هر کشور، نیاز به انسجام داخلی دارد و این انسجام از طریق اصلاحات اجتماعی صورت میگیرد.
نقش ایلان ماسک در مذاکرات
ایلان ماسک، کارآفرین میلیاردر آمریکایی، یکی از کسانی است که در کمپین دوم ریاستجمهوری ترامپ از آغاز راه در کنار رئیسجمهور منتخب آمریکا بود. بهتازگی اخباری مبنی بر دیدار سفیر ایران در سازمان ملل با او شنیده شد؛ بااینحال، این خبر با تاخیر توسط وزارت امور خارجه تکذیب شد. اگرچه این خبر تکذیب شد اما آنچه آن را باورپذیر نمایش میداد، زمینه ذهنی ایلان ماسک و ارتباطات او با ایرانیان مقیم آمریکاست.
ماسک پیش از این در توییتی اشاره کرده بود: «آمریکا از ورود ایرانیان با استعداد بهره زیادی برده است.» او همچنین بهتازگی یک ایرانی، به نام محمودرضا بانکی، را به سمت معاونت مالی شرکت ایکس (توییتر سابق) منصوب کرده است. به این ترتیب میتوان گفت ایلان ماسک زمینه ذهنی مثبتی در رابطه با ایرانیان دارد و تجربه نزدیکی از ارتباط با ایرانیان داشته است. با توجه به این وضعیت به نظر میرسد اقدام برای مذاکره با دولت آمریکا از طریق ایلان ماسک یکی از گزینههای عملی است که وزارت خارجه کشور در مقابل خود دارد. دنیای قدرت و ثروت آمریکا بهوضوح بر ارتباطات مابین افراد تکیه زیادی دارد و در شرایطی که مقامات سابق و فعلی کشور همچون عباس عراقچی و علی لاریجانی بر لزوم مذاکره با آمریکا تاکید کردهاند، میتوان از افراد واسطهای برای رسیدن به مذاکرات با ترامپ بهره برد.
ضرورت پیوستن به اقتصاد جهانی
یکی از چالشهای اقتصادی جدی ایران در دوران ترامپ و پیش از آن، موضوع FATF و تبعات قرار گرفتن در فهرست سیاه این گروه بود. FATF یا گروه ویژه اقدام مالی، سازمانی بینالمللی است که برای مقابله با پولشویی و تامین مالی تروریسم تلاش میکند و استانداردهای ویژهای در این زمینه وضع کرده است. عدم پیوستن ایران به FATF موجب شده است که تعاملات بانکی ایران با سایر کشورها، بهویژه کشورهای اروپایی و آسیایی، با مشکل مواجه شود. قرار گرفتن ایران در لیست سیاه FATF، بانکها و شرکتهای بینالمللی را از همکاری با ایران بازداشته و تبادلات مالی ایران را بهشدت محدود کرده است.
در چنین شرایطی، یکی از اقدامات ضروری برای ایران، پیوستن به FATF و اجرای استانداردهای مالی بینالمللی است. این اقدام میتواند ایران را از لیست سیاه FATF خارج کرده و امکان دسترسی به منابع مالی بینالمللی را فراهم کند. با خارج شدن از لیست سیاه، کشور میتواند تبادلات مالی خود را افزایش دهد و اقتصاد کشور را از این لحاظ مقاومتر کند.
همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی
آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهعنوان یک نهاد معتبر بینالمللی میتواند نقشی مهم در ایجاد اعتماد میان ایران و سایر کشورها ایفا کند. همکاری نزدیک و شفاف با این آژانس میتواند زمینهساز بهبود وجهه ایران در عرصه بینالمللی باشد و اعتبار ایران را در میان کشورها افزایش دهد. ایران میتواند با افزایش شفافیت در برنامه هستهای و پذیرش بازدیدهای آژانس از تاسیسات خود، به رفع نگرانیهای جامعه بینالمللی کمک کند.
افزایش همکاری با آژانس و پایبندی به مقررات بینالمللی میتواند موجب اعتمادسازی شود و زمینه را برای کاهش تحریمها و توسعه همکاریهای بینالمللی فراهم کند. یکی از استراتژیهای کلان برای ایران در دوره ریاستجمهوری ترامپ، حرکت به سمت تنشزدایی در روابط بینالمللی است. سیاست فشار حداکثری ترامپ برای تحت فشار قرار دادن ایران، بهطور عمده بر پایه تحریمهای اقتصادی استوار بود و به نظر میرسد تمایلی به تشدید تنشهای نظامی و درگیری مستقیم با ایران نداشت. بنابراین، ایران میتواند با پیگیری رویکردهای تنشزدایانه، از افزایش فشارها جلوگیری کرده و فضا را برای بهبود روابط بینالمللی فراهم کند.
توانمندسازی در داخل
در کنار تلاش برای بهبود روابط خارجی، اصلاحات ساختاری اقتصادی نیز برای مقاومسازی اقتصاد داخلی و کاهش وابستگی به منابع خارجی ضرورت دارد. اجرای سیاستهای اقتصادی منسجم و کاهش وابستگی به واردات و صادرات خاص میتواند ایران را در مقابل تحریمها مقاومتر کند و پایههای اقتصادی کشور را تقویت کند. ایجاد فرصتهای شغلی، سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی و کاهش وابستگی به منابع نفتی میتواند به عنوان اقدامات کلیدی در این راستا باشد.
در دوره ریاستجمهوری ترامپ، ایران با چالشها و فرصتهای متعددی در سیاست خارجی خود مواجه شد. اتخاذ سیاستهایی همچون تقویت دیپلماسی هستهای، تعامل متوازن با شرق و غرب، پیوستن به FATF، همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و حرکت در راستای تنشزدایی میتواند به بهبود شرایط ایران کمک کند. همچنین، اصلاحات ساختاری اقتصادی در داخل میتواند در کنار سیاست خارجی فعال و سازنده، پایههای محکمی برای آینده ایران در نظام بینالملل فراهم کند.